در بین سالهای ۱۲۹۹ﻫ.ش تا سال ۱۳۰۶ﻫ. ش که ایران در گیر نابسامانیهای بعد از جنگ جهانی اول بود و فقر و بیکاری و ناامنی در کشور حاکم بود، افرادی در گوشه و کنار کشور به این اوضاع دامن زده و با به راه انداختن دارو دسته و حمله به کاروانها و روستاها به قتل و غارت مردم پرداخته و به این اوضاع آشفته دامن میزدند. خیبر یکی از این افراد بود که برای مردم بروجن دردسر ساز شد و به جهت ترس و وحشتی که ایجاد کرد سال حمله او به شهر بروجن به سال خیبری شهرت یافت. خیبر فردی از ایل لرکی بود که این ایل در زمان حاج گرگعلی لرکی رئیس این ایل از خدم و حشم فراوان برخوردار و صاحب گله و رمه بسیار بود. ایل لرکی از طوایف قشقایی بوده که ابتدا در فارس سکونت داشته ولی به دلیل مشکلاتی ازجمله رفتار حاکمان و کمبود مرتع به منطقهی بختیاری آمده و در سبزکوه و روستاهای مجاور ساکن شدند. بعد از مرگ حاج گرگعلی نوه وی خیبر ریاست ایل را به دست گرفت که از درایت کافی برخوردار نبود و گاه به روستاها و شهرهای اطراف حمله میکرد. یکی ازمناطق مورد توجه خیبر بروجن بود که با وجود حاج شهاب، خان بروجن و نعمت تفنگچی تیرانداز ماهر بروجن این امر ممکن نشد تا حدودا سال ۱۳۰۶ﻫ. ش که حاج شهاب به تهران احضار و نعمت به دلیلی از بروجن خارج شد. لذا خیبر فرصت را غنیمت شمرد و درصد حمله به شهر بر آمد. خیبر ابتدا تعدادی از رمه و گله دامداران بروجن را در اطراف شهر تصاحب کرد و سپس با اردو زدن در سیاسرد در صدد حمله به شهر برآمد از آن طرف مردم بروجن که ازحمله خیبر مطلع شدند وحشت بر آنها مستولی شد، درخانهها را کلون کرده و پشت آنها را با سنگ و چوب محکم کرده و اموال خود را در چاه مدفون و فرزندان خود را پنهان کردند، این وحشت برای چند روز در شهر حاکم بود و همان روز اول کدخدای شهر میرزا نصراله ضرغام با ارسال نامهای توسط نعمت از او خواستند که هرچه سریعتر خود را به شهر برساند. زمانی نعمت به بروجن رسید که خیبر صبح از محل اردوی خود در سیاسرد آماده حمله به بروجن شده بود و نعمت اول صبح با تیراندازی به سوی اردوی خیبر آنها را از آمدن خود با خبر کرد و لذا خیبر در حمله به بروجن ناکام ماند و از ترس نعمت حتی مجبور به برگرداندن گله گوسفندانی شد که از مردم غارت کرده بود. از آنجایی که خیبر نعمت را در شکست خود مقصر میدانست بعد از مدتی با تظاهر به اینکه دشمنی را کنار گذاشته و طرح دوستی ریخته نعمت را به اردوی خود دعوت و با طرح نقشهای توسط یکی از همراهانش نعمت را به قتل رساند. خیبر بعد از چند روزی عازم قشلاق شد و از آنجائیکه با روی کار آمدن رضاشاه و عزم وی در جمعآوری سلاح طوایف و عشایر خیبر حاضر به تحویل سلاحهای افراد خود به نماینده دولت نشده بود، فردی به نام کل آقا سیاه که از افراد ایل لرکی و جزو مشاوران و همراهان خیبر بود و همچنین از خویشاوندان همسر نعمت بود. کل آقا سیاه که چشم طمع به ریاست ایل لرکی و جانشینی خیبر را داشت و از قتل نعمت توسط خیبر نیز ناراحت بود با همکاری دولت نقشهای را ترتیب داده و در بین راه با حمله به تجمع خیبر، برادرانش و گروه کوچکی از محافظان او همه را به قتل رساند. کل آقا سیاه بعد از مرگ خیبر به ریاست ایل لرکی دست یافت ولی دیگر این ایل قدرت و عظمت خود را از دست داده و بسیاری از اموال و افراد آن با حمله طوایف رقیب از بین رفتند.